میدونی چرا اینقدر برامون

مهمه که خـــــــواب ببینیم؟

بخاطر اینکه فقـــــــط توی

رویاهام ما با هم هستـــیــم

تو صدای پایت را به یاد نمی آوری،

چـــون همیــشـــه همـــراهت اســـت

ولی مـــــن آن را به خاطـــــر دارم،

چون تــــــو همـــراه مـــــــن نیستی

و صدای پایت بر دلـــم نشسته است

"بعضی‌ها" وقتی می‌آیند ،

خوشبخــــتی مــــی‌آورند و

بعضی‌ها وقـــــتــی می‌روند

گــاهی ازدواجــــــی که

بدون عشــق آغاز شود

عشقی بـــــدون ازدواج

در آن رخنه خواهد کرد

من و تو ما شده بودیم

عذابـــم میده من بودن

دل منــــطقـــی دارد کــــه

منطق از آن بی خبر است

عشقم لب های تـــــــــو شبیه

مسئله های ریاضی شیرین اند 

و من دلم می خواهد هر بار از

راهی تـــــازه امتحانشان کنـــم

ساقیا تَه اِستکان هایت نمیگیرد مَــــــرا

لطف کن از دورِ بَعدی پیکِ لیوانی بریـز

نه شراب روس میخواهم نه جِنسِ اَرمنی

از همین سَگ مزه های تلخِ ایرانی بریز

تا تيمه چرا اي دوست؟ لاجرعه مرا سركش

من فلسفه‌اي دارم: يا خالي و يا لبريز

ناز هشياريت اي مرغ كه در دامگه عشق

دانه را چيدي و چابك ز سر دام گذشتي

من از عهد آدم تو را دوست دارم

از آغاز عالم تو را دوست دارم

چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح

سرودیم نم نم: تو را دوست دارم

نه خطی! نه خالی! نه خواب و خیالی!

من ای حس مبهم تو را دوست دارم

سلامی صمیمی‌تر از غم ندیدم

به اندازه‌ی غم ، تو را دوست دارم

بیا تا صدا از دل سنگ خیزد

بگوییم با هم: تو را دوست دارم

جهان یك دهان شد هم آواز با ما:

تو را دوست دارم ، تو را دوست دارم

 زنده باد قیصر امین پور

شماره بعضی‌ها رو باید تو گوشیت نگه داری . . .

نه واسه این که گاهي بهشون ز نگ بزني . . .

و احوالشون رو بپرسي . . .!!!

بلکه واسه این که . . .

اگه اونا زنگ زدن . . .

حواست باشه جوابشون رو ندی . . .!!!

من دارم از اين قبيل شماره‌ها . . .

شما چطور . . .؟؟؟!!!

تنها چيزي كه مي‌تواند در اوج لذت از زندگي . . .

خواب را از چشمان آدم بربايد . . .

فقط يك چيز است . . .

.

.

.

.

.

.

.

جيش . . .!!!

پسره مي‌ره سربازی . . .

بعد از مدتي برادرش بهش خبر می‌ده: . . .

سلام! ما برای تو خواستگاری رفتیم . . .

زن گرفتیم . . .

خدا یک پسربهت داده . . .!!!

اسم پسرت کامبیزه . . .!!!

خلاصه ، بعدش فهميديم زنت خراب بوده . . .

طلاقش دادیم . . .

اونم رفته مهريه شو گذاشته اجرا . . .

پليس دنبالته . . .!!!

گفتم كه بدوني و مواظب خودت باشي . . .!!!

ﺑﻪ یه نفر مي‌گن: . . .

مي‌دﻭﻧﺴﺘﯽ پژوهشگران معتقدند كه ﻃﺒﻖ آﻣﺎﺭ . . .

.

.

.

دشت خشكيد و زمين سوخت و باران نگرفت

زندگي بعد تو بر هيچ‌كس آسان نگرفت

چشمم افتاد به چشم تو ولي خيره نماند

شعله‌اي بود كه لرزيد ، ولي جان نگرفت

دل به هر كس كه رسيديم سپرديم ولي

قصه‌ي عاشقي ما سر و سامان نگرفت

تاج سر دادمش و سيم و زر ، اما از من

عشق جز عمر گرانمايه به تاوان نگرفت

مثل نوري كه به سوي ابديت جاري است

قصه‌اي با تو شد آغاز كه پایان نگرفت

پايگاه خبري تحليلي الف در خصوص جنايت پليس عربستان در فرودگاه جده . . .

از زبان پدر يكي از نوجوانان نوشت:

وی می‌افزاید: . . .

«من فکر می‌کنم این جنایت ، جنایتی علیه یک شخص و یک خانواده نیست . . .

این تجاوز یک دولت به دولت دیگر است . . .»

با خواندن اين مطلب سئوالي كه در ذهن تداعي مي‌شود اين است: . . .

.

.

.

نمیدانم باز هم کلمه نمی دانم را به کار بردم باید سرهمین ی کلمه نمیدانم هم ی تجدید نظری بکنم و ی کلمه جدید جایگزینش کنم خودم هم خسته شدم چه برسد به یارم.ولی چند وقتیست توی خیابان توی مترو توی اتاق خواب خودم که کلی جای تعجب دارد بوی عطر یارم مهدی ام را میشنوم هرجا میروم انگار بامن همگام شده یا قبلا از انجا گذر کرده نمیدانم این حس منه یا تمام مردم این شهر دست به دست هم دادن من را خون به جگر کنن.همه با هم رفتن ی ادکلن خریدن که عشق من میزند. امروز در واگن زنانه مترو هم بویش یک لحظه امد همون دقیقه به مامان خوشگلم گفتم بوی مهدی من میاد مامانم در کمال تعجب گفت تو پاک دیونه شدی.... شایدم دیونه شدم خودم خبر ندارم.ولی این را خوب میدانم من کجا و مجنون کجا....
منبع این نوشته : منبع

کلمه ,نمیدانم

37_بلاخره یک روز

دلم میخواد بلاخره یک روز خیلی زود بیاد و من یهوووووو بیام اینجا بنویسم بلاخره همه دلهره هام تموم شد بلاخره بهم رسیدیم بلاخره شدیم تااخر دنیا برای هم.ولی نمیدونم من کم طاقت شدم یا زمان دیگر قصد سازگاری بامن رو نداره یعنی میشه تا چند وقت دیگر تیتر اول بلاگفایم بشود (هانیه برای مهدی شد) اخ که شده رویای شیرین من.خداجونم کمکم کن به جفتمون همه چی دست خودته حتی بهم رسیدن و دیر رسیدن و زود رسیدنمون خودت ی کرمی بکن.کم اوردم بدجور
منبع این نوشته : منبع

بلاخره

39_ عید

باز داره عید میشه الان چندسالی هست که از عیدا و فروردین بدم امده و هرسال دارم با اشک و زاری میگذرونم یعنی باز امسالم باید تکرارکنم!!؟؟؟؟ ولی مهدی گفت امسال سال اخره که بدون منی از سال بعد باهمیم یعنی میشه!؟؟؟؟ شده برام ی حسرت ی ارزو که عید کنارش باشم کنارخانوادش باشم امسال ازالان اشکم درامده ۱۵ روز تمام برادرام با زن و بچشون کنارمونن و باز من تنهام باز جای مهدی من خالیه یعنی میشه خدا معجزه کنی؟؟؟؟:فکرنمیکنم برای تو کاری داشته باشه با یک اشارت زمین زیرو رو میشه ازدواج من و مهدی که فقط ی نگاه لازم داره ی کرمی کن خدا ی معجزه ازت میخوام تنهامون نزار
منبع این نوشته : منبع

میشه ,مهدی ,یعنی ,یعنی میشه

عشقمي. دنيامي، تو خود رؤيامي

عمريه. تو اونكه، از خدا ميخوامي

وقتي ه.ستي پيشم، من پر از احساسم

عشقمي واسه اين، روي تو حساسم...

امروز يه مزاحم تلفني تو رو اذيت كرد و ناراحت شدي و من تازه فهميدم كه چقدر روي تو حساسم...

يه حساسيت قشنگ با يه حس اعتماد عالي كه بهم ارامش ميده...

عزيزم براي همه ي اين احساس ها ازت ممنونم....

حساسم

امام جمعه دزفول به دیوار بلند بی اعتمادی ایران به آمریکا اشاره کرد و گفت:نباید به دشمن اجازه داد به بهانه های مختلف در حوزه امنیتی و دفاعی کشور ورود پیدا کند و از اسرار دفاعی ایران اطلاع پیدا کند.

پیدا ,دفاعی ,دزفول ,جمعه ,امام ,امام جمعه ,جمعه دزفول ,کشور ورود ,ورود پیدا ,حوزه امنیتی